پایگاه اطلاع رسانی هیات‌ها و محافل مذهبی

همسر شهید باکری

تو حق نداری از این نان بخوری!

همسر شهید باکری می‌گوید: یک روز مهدی آمد و گفت شب میهمان داریم، جلسه با بچه‌های لشکر در خانه ماست، جگر خریده بود و گفت درست کن. گفتم نان نداریم و من هم نمی‌توانم بروم در صف نانوایی بایستم.
کد خبر: ۱۲۴۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۲۹

  • پربازدید ها
  • تازه ها